عوامل موثر بر شادکامی

ساخت وبلاگ
عوامل موثر بر شادکامی

در سال‌های اخیر با کارهای سلیگمن[۱] در روان‌شناسی، جنبشی به نام روان‌شناسی مثبت[۲] ایجاد شده است. این گرایش به مطالعه نقاط مثبت و کمالات انسانی و به طور کلی، ابعاد مثبت وجود آدمی پرداخته و به دنبال آن است که از نقاط قوت انسان‌ها، به عنوان سپری علیه بیماری‌ها استفاده کند (به نقل از، ملتفت[۳] و همکاران، ۲۰۱۰). از مفاهیم بنیادی مطرح در جنبش روان‌شناسی مثبت‌نگر، مفهوم شادکامی[۴] است که مطالعه علمی آن در سال‌های اخیر، توسط روان‌شناسان آغاز شده است (قمری، ۱۳۸۹)؛ مطالعه بر روی شادکامی در دهه اخیر رشد قابل ملاحظه ای داشته است. یکی از نتایج این توجه، معین شدن علل و عوامل روانشناختی است که توسط خود افراد گزارش می شوند (کاشدان[۵]، ۲۰۰۴). با توجه به این مطالعات، محققان به بررسی ارتباط بین شادکامی با مجموعه ای از متغیرهای شخصیتی، اقتصادی، اجتماعی، وضعیت بهداشتی و متغیرهای دیگر پرداختند. موضوعات مربوط به شادکامی و چگونگی ادراک و شناخت آن و نیز عوامل موثر بر آن همواره مورد بحث بوده است (ونکی، ۱۳۹۱). سلیگمن (۱۹۹۹) اظهار می کند که طی دهۀ ۱۹۸۰، تعداد چکیده های مقالات روان شناسی دربارۀ رضایت از زندگی، سلامت روان و شادکامی به ۷۸۰ مقاله رسیده است. به نظر می رسد که روند توجه محققان به دردها و رنج های انسانی، در حال تغییر جهت به سوی رضایت از زندگی و شادکامی است. با وجود این، مطالعات مربوط به شادکامی هنوز در مراحل ابتدایی و اولیه است، به همین دلیل اگرچه مسأله نظام بخشیدن فوری به یک شاخص مربوط به شادکامی می تواند خوش بینانه باشد، اما می توان به تحقیقات گسترده تر دربارۀ این موضوع در میان مدت و نیز بلند مدت توجه کرد و برانگیخته شدن بحث ها و تفکرهای جدیدی در این زمینه را باعث شد (شیمل[۶]، ۲۰۰۹). در گذشته های دور برداشت افراد از شادکامی، مترادف با شانس بود؛ بدین معنی که نیرویی خارجی، شخص را تحت تأثیر قرار داده، او را به انجام کاری وادار می کند. همگام با عصر روشن نگری این باور تا حدود زیادی تغییر کرد. در این عصر عقیده بر این بود که تعقل و مسئولیت شخص به اندازه ای است که او قادر خواهد بود بدون وابستگی به یک حاکم، سرنوشت خود را تعیین کند. بنابراین، مفهوم شادکامی به مفهومی تبدیل شد که برای همه و در زمان و مکان دست یافتنی بود. این واقعیت که ما می توانیم شاد باشیم، ما آرزو داریم شاد باشیم و ما باید شاد باشیم، باعث شد که شادکامی در جوامع به یک ارزش مبدل شود و اساس نظام بهزیستی همگانی را در جوامع ما تشکیل دهد (مک ماهون[۷]، ۲۰۰۶).

تاریخچه شادکامی

شادکامی و شادمانی، از جمله موضوعاتی است که از دیرباز اندیشمندانی نظیر ارسطو، زنون و اگیکور به آن پرداخته اند. ارسطو دست کم به سه نوع شادمانی معتقد است؛ در پایین ترین سطح، عقیدۀ مردم عادی است که شادمانی را معادل موفقیت و کامیابی می دانند و در سطح بالاتر از آن، شادمانی مورد نظر ارسطو یا شادمانی ناشی از معنویت قرار می گیرد (آیزنگ[۱]، ۱۳۷۸). بعد از جنگ جهانی دوم تعداد پژوهش های مربوط به شادکامی در جهان افزایش یافت (وینهوون[۲]، ۱۹۹۴). در دهه ۱۹۶۰ مؤسسات پژوهش آمریکا، کار خود را در مورد سنجش میزان شادکامی افراد آغاز کردند، این کار به چند پژوهش کلاسیک منجر شد (آرگایل، ۲۰۰۱). در خلال سال های دهه ۱۹۷۰ مطالعات مربوط به شاخص های اجتماعی آمریکا با محوریت بررسی شادی مردم صورت گرفت. کمپل[۳] و همکاران (۱۹۷۶) کتاب کیفیت زندگی آمریکایی و اندروز و ویتی[۴] شاخص های اجتماعی سلامتی را به رشته تحریر در آوردند که موضوع اصلی آنها میزان و چگونگی شادی مردم آمریکا بود. آلاردت[۵] (۱۹۷۶) به بررسی ابعاد رفاه اجتماعی و میزان شادی در کشورهای اسکاندیناوی پرداخت. گلاترز[۶] (۱۹۹۱) نیز، پژوهش راجع به کیفیت زندگی در آلمان غربی انجام داد. در استرلیا نیز هدی و ویرینگ[۷] (۱۹۹۲) اولین پیمایش بزرگ مقیاس طولی را با عنوان فهم شادی انجام دادند. مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. وینهوون (۱۹۹۴) کتاب سه جلدی همبسته های شادی را منتشر ساخت و در آن به تحلیل تحقیقات انجام گرفته پرداخت. آرجیل در سال ۲۰۰۱، کتاب روان شناسی شادی را منتشر ساخت و در آن به طور تخصصی به تعریف شادی، عوامل مؤثر بر شادی و مرور تحقیقات مربوطه پرداخته است.

منبع مقاله عوامل موثر بر شادکامی

عوامل موثر بر شادکامی...
ما را در سایت عوامل موثر بر شادکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hastinataj بازدید : 77 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 22:12